عمده منابع دانشگاه صرف هزینه‌های پشتیبانی می‌شود


رئیس دانشگاه تهران با تاکید بر بودجه‌ریزی و تخصیص اعتبار به دانشکدگان و دانشکده‌های دانشگاه تهران بر اساس برنامه‌محوری، گفت: بودجه‌ریزی در دانشگاه بر اساس اتکا به سرانه دانشجو، دارای منطق علمی نیست و لازم است که نگاه گذشته‌نگر و کمی‌گرایانه کنار گذاشته شود.

به گزارش ایسنا، دکتر سید محمد مقیمی در نشست معاونان اداری و مالی واحدهای دانشگاه تهران گفت: عمده منابع در دانشگاه صرف هزینه‌های پشتیبانی، جاری و مصرف‌شدنی می‌شود، این در حالی است که سهم اعتبارات مرتبط با مأموریت‌های اصلی دانشگاه بسیار ناچیز و حداقلی است. برای جبران این نقیصه بزودی اعتبار قابل توجهی برای حوزه‌های مأموریتی دانشکده‌ها اختصاص خواهیم داد و با مشارکت فعالانه معاونان اداری و مالی واحدها، زمینه را برای تغییر رویکردهای بودجه‌ریزی و تخصیص منابع فراهم خواهیم کرد.

وی یکی از چالش‌های اصلی معاونان اداری و مالی در دانشگاه را نامحدود بودن تقاضاها در عین محدودیت منابع و امکانات برشمرد و توضیح داد: هر چند مدل‌های مختلفی در حوزه‌های کمی مدیریت و اقتصاد برای تخصیص بهینه منابع طراحی شده است، اما یک سری دام‌های رفتاری و نگرشی در تخصیص منابع وجود دارد که عمدتاً ناشی از برداشت و نگرش مدیران در خصوص چانه‌زنی برای دسترسی به منابع مالی، فیزیکی و انسانی است. در این زمینه لازم است که نگرش‌های رقابتی معاونین اداری و مالی برای دریافت منابع دانشگاه دچار تحول شود و بجای تمرکز صرف برای جذب منابع جدید مادی و انسانی، استفاده بهینه از منابع موجود و حساسیت در بهره‌برداری از بیت‌المال در کانون توجه‌شان قرار گیرد. لذا تغییر نگرش مدیران در مدیریت منابع مالی و انسانی قبل از طراحی و اجرای مدل‌های تخصیص منابع امری ضروری است.

استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با بیان اینکه “تخصیص منابع در کشور ما عمدتاً مبتنی بر چانه‌زنی است”، افزود: در کشور ما هر مدیری که مهارت و توانمندی چانه‌زنی بهتری داشته باشد، منابع مالی، انسانی و فیزیکی بهتری را در اختیار خواهد گرفت، ولی اگر بهترین برنامه‌ها را تدوین کند و شایستگی ممتازی در اجرای برنامه‌ها را هم داشته باشد ولی از قدرت چانه‌زنی بالایی برخوردار نباشد، از منابع کمتری برخوردار می‌شود. بنابراین در این زمینه نیازمند انقلاب فکری هستیم و جهتگیری از نگرش سنتی مبتنی بر روندهای گذشته به سمت نگرش کارآفرینانه و بودجه‌ریزی بر مبنای صفر ضروری است. در نظام بودجه‌ریزی بر مبنای صفر، دیروزی وجود ندارد و همه چیز باید بر اساس اولویت‌های برنامه باشد.

رئیس دانشگاه تهران، ریشه پارادوکس پیش نرفتن امور در عین وجود منابع و امکانات وافر را در رفتارها و نگرش‌ها دانست و بیان کرد: تحول نگرشی در نظام سازمانی کشور باید از محیط دانشگاه آغاز شود و به کل کشور تسری پیدا کند. بر اساس مباحث علمی مدیریت، تعامل با مجموعه زیردستان و گفتگوی رو در رو، در پیشبرد امور بسیار تأثیرگذار است و بسیاری از ذهنیت‌های نادرستی که گاهی در مجموعه‌های کاری شکل می‌گیرد، با گفت‌وگو و بیان متقابل مسائل قابل حل است؛ چون گفت‌وگو نشانه‌ای از احترامی است که یک مدیر برای مجموعه خود قائل بوده و اراده او برای حل مشکلات را به ذهن متبادر می‌کند.

وی از نگاه خست‌بار نسبت به منابع و عطش برای ذخیره اموال، به عنوان یکی از مشکلات نگرشی در حوزه مدیریت منابع در سازمان‌ها نام برد و افزود: یک دام رفتاری و نگرشی دیگری که در حوزه مدیریت منابع انسانی داریم این است که فکر می‌کنیم هر قدر تعداد نیروهای یک واحد بیشتر باشد، مدیر آن واحد قدرتمندتر و عملکرد و کارایی آن بیشتر است؛ این یک تصور اشتباه است و باید اصلاح شود. نتایج مطالعات نشان می‌دهد که هر قدر انباشتگی نیرو در یک گروه کاری بیشتر باشد، تنبلی و کم‌کاری اجتماعی (social loafing) آن واحد بیشتر می‌شود.

استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران اظهار کرد: نتایج مطالعات یک اندیشمند فرانسوی نشان می‌دهد که پدیده کم‌کاری اجتماعی وقتی اتفاق می‌افتد که عملکرد فردی به طور مستقیم قابل مشاهده نیست و با تلاش گروهی آمیخته می‌شود. افرادی که در یک گروه کاری حضور دارند، اثر و کارایی‌شان نسبت به زمانی که تنها کار می‌کنند، کمتر است. مطالعات بر روی انسان‌ها در یک فعالیت طناب‌کشی انجام شد. چند مرد باید طنابی را از دو سو می‌کشیدند. محققان نیروی به کار گرفته شده از هر طرف را اندازه‌گیری کردند. به طور میانگین، اگر دو نفر با هم طناب را بکشند، هر کدام فقط ۹۳٪ از قدرت خود را به کار می‌گیرند. وقتی ۳ نفری با هم بکشند، این عدد ۸۵٪ است و اگر ۸ نفر بکشند فقط از ۴۹٪ قدرت خود بهره می‌گیرند.

وی توضیح داد: بنابراین تصور مدیران که تعداد نیروی انسانی بیشتر، الزاماً باعث افزایش کارآیی واحد خواهد شد، تصوری اشتباه است؛ چرا که حضور بیش از حد افراد در یک گروه کاری، مانع فعالیت اعضا می‌شود و یک عده که در این فضای کاری شانه خالی می‌کنند موجب فشار بیشتر بر روی افرادی می‌شوند که خالصانه کار می‌کنند و حتی باعث بی‌انگیزگی افراد کارآمد می‌شوند. با افزایش بیش از اندازه نیروها، محدودیت منابع مالی و محدودیت‌های اداری باعث می‌شود مدیران نتوانند پرداختی مضاعفی به کارکنان کارآمد داشته باشند و همین زمینه بی‌انگیزگی در آن نیروها را فراهم می‌کند.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه تهران، دکتر مقیمی در پایان، یکی از مولفه‌هایی که موجب شد تا ژاپن با وجود کمبود منابع طبیعی و معدنی بتواند از زیر خاکسترهای جنگ بلند شود و به کشوری تبدیل شود که شانه به شانه آمریکا حرکت کند را در توجه به مقوله کارآفرینی برشمرد و گفت: کارآفرین کسی است که از هیچ، همه چیز می‌آفریند. لذا بایستی توجه داشته باشیم، آنچه باعث تحول و پیشرفت سازمان و جامعه می‌شود، در اختیار داشتن منابع مادی و انسانی فراوان نیست، بلکه جوامع و سازمان‌های پیشرو، جایگاه ممتاز خود را مدیون کارآفرینانی هستند که ضمن استفاده بهینه از منابع موجود، در خلق ارزش از کمترین امکانات، هنر فوق‌العاده‌ای دارند.

انتهای پیام


منبع

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا