شقشقیه بین المللی پزشکیان را بر هم نزنید!
فرارو– قاسم توکلی؛ هفته گذشته در جریان سفر استانی رییس جمهور به خوزستان وقتی ایشان در ابتدای یکی از سخنرانی هایش به اصطلاح تازه داشت گرم میشد و در حال هماهنگی عصب، عضله، فکر و زبان بدن بود تا سخنرانی غرّایی ارائه کند ناگهان یکی از حضار (که کاشف به عمل آمده خبرنگار صدا و سیما بوده است!) با صدای بلند به میان صحبت ایشان پرید و موجبات عصبانیت رئیس جمهور را فراهم ساخت، پزشکیان در واکنش گفت که «شقشقیه مرا به هم زدی»! یعنی شور و اشتیاق مرا برای سخنرانی خراب کردی.
حالا هم که در عرصه بین المللی تیم مشاورین و معاونین راهبردی رئیس جمهور تلاش دارند تا از طریق فتح بابی نوین در مذاکرات با غرب، سایه جنگ و تحریم را از سر کشور دور کنند ناگهان عدهای دلواپس فریاد وا اسلاما و وا انقلابا سر داده، برجام پسین بر سرِ نیزه کرده و تلاش دارند شقشقیه بین المللی دولت پزشکیان را در همان ابتدای مسیر بر هم بزنند.
⁃سنگ پرانی به قطاری که هنوز حتی حرکت نکرده است!
چهارشنبه هفته گذشته (٣ بهمن) که گفتگوی ظریف و فرید ذکریا در داووس رسانهای شد، بلافاصله از صبح روز پنجشنبه مراسم سنگسار شقشقیه بین المللی پزشکیان-ظریف از سوی حریفان داخلی به شرح زیر آغاز گردید:
یکی نوشت «چرا پیام مذاکره با غرب و امریکا را صادر کردهاید؟! این ضد عزت و اقتدار ملی است»! دیگری کلاً صورت مسئله را پاک کرده و گفت که اصلاً «برای حل مشکلات داخلی نیازی به خارج نداریم»!
اگر از تفاوت بین اعلام آمادگی برای مذاکره با انجام مذاکره و حصول توافق بگذریم (که ظاهراً مخالفان پزشکیان به این تفاوتها بی اعتنایند) اصلاً مشخص نیست کارکرد دستگاه دیپلماسی دولت و وزارت خارجه از نظر این عزیزان چیست؟! اگر این دستگاه برای تأمین منافع ملی کشور نباید با دیگر کشورها مذاکره کند، پس وظیفه آن چیست و دقیقاً باید چه کاری انجام دهد؟ شاید با ادغام وزارت خارجه در وزارتهای داخله، دلواپسی این عزیزان نیز رفع شده و عزت و اقتدار مطلوب در عرصه بین الملل حاصل آید.
آن طرفتر یکی خواهان برائت جستن پزشکیان از ظریف و جایگزینی وی با «فردی معتمد» شده است. البته ایشان نفرمودند فرد معتمد به چه کسی اطلاق میشود؟! لابد همانها که سال ١٤٠٠ به دلیل قباحت مذاکره با امریکا از رابرت مالی در وین رو گرفتند و اولیانوف روسی را به نمایندگی از ایران پای میز مذاکره با نماینده ویژه بایدن در امور ایران فرستادند! یکی دیگر گفته است امریکا «آدم بشو» نیست! انگار که نظام بین الملل مرکز دارالتأدیب یا بازپروری است و ما هم به عنوان مربی وظیفه داریم در این مرکز کشورهای دیگر را «آدم» کنیم!
جایزه بهترین تلاش برای تخریب شقشقیه، اما میرسد به آن بنده خدایی که اعلام آمادگی ظریف و پزشکیان برای مذاکره را مصداق «کودتا» دانسته بود! این برادر که ظاهراً مافیا زیاد بازی کرده یا تکرار سریال گاندو را از شبکه افق زیاد دیده است از «نیروهای ضد کودتا» (احتمالاً تیم جلیلی) خواسته تا ظریف را بهمحض ورود به کشور بازداشت و تحت بازجویی قرار دهند!
آقایان باور کنید بضاعت تان همینقدر است!
چه زیبا فرمود حضرت حافظ که:
چو پرده دار به شمشیر میزند همه را// کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند!
وقتی طی چند دهه نخبگان جامعه را به دو دسته خودی و غیرخودی تقسیم کردید، به طور مکرر اساتید دانشگاه و اهل علم را تصفیه نمودید، روشنفکران و نخبگان را از این دیار فانی زنجیره وار مرخص فرمودید، با تحمیل انواع سهمیهها افراد بی سواد را در صدر بهترین دانشگاههای کشور نشاندید و متخصصین دلسوز را خانه نشین یا وادار به مهاجرت کردید، چه کسی برای روز مبادا باقی میماند؟!
به لطف ممارست حضرات در رویکرد حذفی شان، امروز یک اتاق فکر مستقل و متخصص که قادر به مشاوره و تولید اندیشه راهبردی در سطح جهانی برای هدایت سکان سیاست خارجی باشد نداریم، وضعیت وزارت خارجه کشور در حدی است که حتی مذاکره کننده کاربلد مسلط به زبان انگلیسی و آشنا به حقوق بین الملل نداریم! این یک ننگ تاریخی است برای کشوری که از ٢٥٠٠ سال قبل در نظام بین الملل به عنوان یک ابرقدرت نقش ایفا کرده، اما اکنون نمایندگان بین المللی اش حتی زبان دیپلماتیک دنیا را بلد نیستند! و به جای تلاش برای اقناع سازی رقبای بین المللی باید نگران اقناع جریانهای تندرو داخلی باشند تا به آنها بفهمانند که مذاکره و مراوده با جهان خارج امری ضروری است!
اکنون با توجه به این شرایط مجبورید با همین تیم ظریف کار را پیش ببرید، چون عملاً جایگزین دیگری ندارید و آلترناتیو نشسته در دولت سایه هم به کرّات امتحانش را پس داده است.
اگر تیم رقیبِ پزشکیان را راهی داووس یا پایتختهای اروپایی میکردید باید کنار هر مذاکره کننده یک مترجم و کنار هر مترجم، یک متخصص حقوق بین الملل هم میفرستادید که در آن صورت مسکو زودتر از تهران از محتوای مذاکرات خبردار میشد! بله عزیزان «خود کرده را تدبیر نیست»، حالا که یک تیم باسواد و باتجربه باقی نگذاشتهاید و خودتان هم این کاره نیستید حداقل اجازه بدهید همین دولت کارش را پیش ببرد. اگر توافقی حاصل شد آنگاه طبق نص صریح قانون، آن توافق باید برای تصویب به مجلس و سپس شورای نگهبان احاله گردد، آنجا میتوانید همه هنرهای رزمی و بزمی تان را برای چکش کاری توافق احتمالی به کار بندید.
شرط موفقیت دیپلماسی تعامل است نه تخاصم!
«هانس جی مورگنتا» نویسنده کتاب «سیاست میان ملتها» که به عنوان پرچمدار مکتب رئالیسم در روابط بین الملل شناخته میشود، شرط اساسی موفقیت دیپلماسی را «عاری بودن آن از روح تخاصم» میداند! یعنی شما نمیتوانید در حالی که سرشار از نفرت، خصومت و بدبینی نسبت به طرف مقابل تان هستید امیدوار باشید پای میز مذاکره به توافقی جامع جهت حل و فصل معضلات بین المللی خودتان دست یابید.
تاریخ به یاد ندارد که کشوری با تکفیر دیپلماسی و پلید انگاری مذاکره با دیگر کشورها به موفقیت ملموسی (چه در داخل و چه در عرصه بین الملل) رسیده باشد. زمانی «فام مین چینه» نخست وزیر ویتنام در اجلاس ٢٠٢٤ داووس گفته بود: «کشورم تاریخ سختی را با آمریکا و چین تجربه کرده است، ولی در دهۀ ۱۹۹۰ هیئت حاکمه کشور ما وضعیت زندگی، منافع ملی و ثروتمند شدن ویتنام را بر تسویه حساب تاریخی با قدرتهای بزرگ ترجیحداد»! این مسیر میتوانست بزرگترین تجربه برای دلواپسان ایرانی باشد، اما افسوس که آنها اندیشه خود را در برابر تجربه کاملاً مصون ساختهاند و قول دادهاند از موفقیتهای دیگر کشورها هرگز درسی نیاموزند.
سخن پایانی اینکه: آقایان اصلاً نگران نباشید! برای جنگ همیشه فرصت هست، اما زمان برای مصالحه محدود است. پنجره فرصت برای دیپلماسی همیشه باز نیست، اجازه دهید پزشکیان و ظریف از این پنجره استفاده کنند. درباره محمدجواد ظریف هم زیاد نگران نباشید، او از جنس خودتان است! اگر بیوگرافی او را مطالعه کرده باشید میفهمید او هم یک پا سوپرانقلابی است، فردی که به اعتراف خودش در ابتدای دهه ١٩٨٠ (زمانی که نماینده ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک بود) مخفیانه با گروههای مسلح سرخپوستها و جنبش سیاهان امریکا مذاکره میکرد تا زمینه فروپاشی امریکا را از درون فراهم سازد! اگر چنین انقلابیای امروز به این نتیجه رسیده که بهتر است با غرب به تفاهم برسد، حتماً حکمتی در آن نهفته است! شک نکنید…