ویژگیای که در ذهن تمام «سایکوپاتها» مشترک است

تحقیقات جدید بهوسیله دانشمندان نشان میدهد که مغز افرادی که با اختلال «روانآزاری»(Psychopathy) دستوپنجه نرم میکنند، بهطور قابلتوجهی ویژگیهای مشترکی از خود نشان میدهد.
یک تحقیق جدید حاکی از آن است که افرادی که مبتلا به «روانآزاری» هستند، در ساختار مغز خود شباهتهای محسوسی دارند که با ساختار مغز سایر افراد جامعه تفاوت دارد. این یافته میتواند در پیشبرد فهم ما از این اختلال شخصیتی و روشهای درمان آن نقش مهمی ایفا کند.
اختلال «روانآزاری» یکی از انواع اختلالات شخصیتی است که نشانههای اصلی آن شامل عدم احساس پشیمانی، فقدان همدلی، اعتمادبهنفس زیاد، عدم ترس، جذابیت سطحی و کاریزماتیک بودن است. این افراد از جذابیت خود بهمنظور ورود به جمعهای مختلف بهره میبرند و بهراحتی دیگران را بهمنظور دستیابی به منافع شخصی مورد سوء استفاده قرار میدهند.
عملکرد آنها اغلب بسیار برنامهریزیشده و حسابشده است تا به اهداف خود برسند. بهراستی که روانآزاری الزاماً مرتبط با خشونت نیست، چراکه بیشتر افراد مبتلا به این اختلال بدون استفاده از خشونت به خواستههای خود میرسند. با این حال، مجرمان با رفتارهای خشونتآمیز، از جمله خشونت خانگی و قتل عمد، معمولاً علائم سایکوپاتی را نمایش میدهند.
این تحقیق تحت هدایت محققان «موسسه پژوهشی یولیش»(Jülich) و «دانشگاه فنی آخن»(RWTH Aachen) در آلمان انجام پذیرفته است. در این مطالعه، محققان به مقایسه اسکنهای مغزی مردان دارای اختلال «روانآزاری» و مردانی که با این اختلال مواجه نبودند، پرداختند و ابراز داشتند: «روانآزاری» یکی از بزرگترین عوامل خطر برای ارتکاب خشونتهای مکرر و جدی محسوب میشود. بهمنظور شناسایی زیرساختهای عصبی این اختلال، ۳۹ مرد مبتلا به «روانآزاری» را مورد بررسی قرار داده و از فناوری امآرآی به همراه «فهرست معیار روانآزاری»(PCL-R) استفاده کردند تا یافتههای خود را مقایسه نمایند.
این فهرست ترکیبی از نتایج مصاحبهها و ارزیابیهای حرفهای به همراه سوابق رسمی است که به تولید سه نمره منجر میشود: یک نمره کلی، یک نمره عامل ۱ که به ویژگیهای بین فردی و احساسی میپردازد، و یک نمره عامل ۲ که به بررسی رفتارهای تکانشی و ضد اجتماعی میپردازد.
در حالی که تفاوتهای نسبی در ساختار مغز بر اساس نمرات عامل ۱ مشاهده گردید، در مورد عامل ۲، محققان کاهشهای قابل توجهی را در برخی نواحی مغزی میان افرادی که امتیاز بالایی کسب کرده بودند، شناسایی کردند.
این تحقیق نشان میدهد که این نواحی وظیفه مدیریت تحریکات غیر ارادی را بر عهده دارند و با پردازش عاطفی، تفسیر اطلاعات حسی، انگیزش و تصمیمگیری ارتباط دارند. به بیان دیگر، این عملکردها تأثیر شگرفی در تعیین واکنش ما به محیط اطرافمان دارند.
علاوه بر این، مغزهای متعلق به افراد «روانآزار» بهطور میانگین حدود ۱/۴۵ درصد کوچکتر از مغزهای افراد غیر مبتلا بودند. این از نظر تفسیر ممکن است دشوار باشد، اما میتواند به مشکلات رشدی در افرادی که به عنوان «روانآزار» شناسایی میشوند، اشاره کند.
محققان اشاره دارند که نتایج فعلی نشان میدهد که اختلالات رفتاری ارزیابیشده توسط نمره عامل ۲ در این فهرست، به کمبود حجم در نواحی مغزی «قشر پیشانی و زیرقشری»(frontal-subcortical circuits) مرتبط است که میتوانند در کنترل رفتار دخالت داشته باشند.
این تحقیق یک مطالعه نسبتاً محدود از نظر تعداد نتایج و تنوع موضوعات است و بر این اساس، انجام مطالعات بیشتری برای جمعآوری دادههای بیشتر ضروری بهنظر میرسد.
نتایج پژوهش نشاندهنده این است که رفتارهای ضد اجتماعی و تکانشی در افرادی که به اختلال شخصیت «روانآزاری» مبتلا هستند، ممکن است در شدت زیر تأثیر ویژگیهای عصبی مشترک قرار داشته باشد.
پژوهشهای آینده باید به بررسی دلایل دیگر احتمالی این تفاوتهای ساختاری در مغز بپردازند، بهویژه عواملی چون سوء مصرف مواد مخدر یا «تجربه آسیبزا»(traumatic experiences) برای تعیین علل و اثرات.
بحث در مورد طبقهبندی دقیق «روانآزاری» همچنان ادامه دارد و معمولاً شامل نشانههایی مانند فقدان حس همدلی، رفتارهای دستکاریکننده و تمایل به ریسک و تکانشگری است. اگرچه شدت اختلال «روانآزاری» میتواند در افراد متفاوت باشد، اما همچنین ممکن است به اقداماتی تهاجمی و خشونتآمیز انجامیده و با افزایش درک نسبت به این وضعیت، ما میتوانیم شانس تغییر آن را افزایش دهیم.
پژوهشگران مینویسند: یافتههای این مطالعه با ابعاد ساختاری «فهرست معیار روانآزاری» هماهنگی دارد و نشاندهنده ارتباط قویتری از رفتارهای ضد اجتماعی با حجم کمتر در مناطق «قشر پیشانی و زیرقشری» مغز است.
این تحقیق در مجله European Archives of Psychiatry and Clinical Neuroscience منتشر گردیده است.