انتقاد شدید یک نماینده مجلس از بیانیه جبهه اصلاحات؛ مشابه یک «دعوت به تسلیم» است و نشانه خیانت به مصالح ملی به نظر می‌رسد

احمد نادری، یکی از اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، در مصاحبه‌ای به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات واکنش نشان داد و اظهار داشت: در شرایطی که کشور در برابر تهدیدات و تحریم‌های غربی ایستادگی می‌کند، این بیانیه بیشتر به یک «دعوت به تسلیم» شباهت دارد تا یک نقشه راه واقعی برای نجات کشور. زمانی که بارها این حقیقت روشن شده که مقاومت ملت ایران راه را به پیروزی هدایت می‌کند، این بیانیه نشان‌دهنده خیانت به منافع ملی است.

پیشنهادات خطرناک برای امنیت ملی

طبق گزارشی از مهر، وی ادامه داد: این بیانیه پیشنهادهایی همچون تعلیق غنی‌سازی اورانیوم، مذاکره مستقیم و گسترده با آمریکا و پذیرش نظارت فراگیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را در بر دارد. این رویکرد نه تنها به‌طرز ساده‌لوحانه‌ای است، بلکه می‌تواند امنیت کشور را در خطر بیندازد.

نادری تصریح کرد: بیانیه جبهه اصلاحات ایران تنها یک سند سیاسی سطحی نیست، بلکه می‌تواند به‌عنوان تهدیدی جدی برای امنیت ملی، استقلال کشور و اصول اساسی انقلاب اسلامی در نظر گرفته شود.

تقابل بیانیه جبهه اصلاحات با وحدت ملی و ساختار حاکمیتی

این نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: این بیانیه که در دوره حساس پس از جنگ ۱۲ روزه بیرون آمده، به‌جای اینکه به تقویت وحدت ملی و ایستادگی مقابل فشارهای خارجی کمک کند، پیشنهادهایی ارائه می‌دهد که عملاً به تسلیم در برابر غرب و تضعیف ساختارهای حاکمیتی منتهی می‌شود. نویسندگان این بیانیه باید دریابند که ایران در مواجهه با تهدیدات غربی، باید قدرت هسته‌ای خود را حفظ کند. مرشایمر تأکید می‌کند کشورها بایستی سلاح هسته‌ای را برای ایجاد بازدارندگی و ثبات منطقه‌ای دنبال کنند و وجود دلایل متعددی در این خصوص ضرورت دارد.

آشتی ملی بدون چارچوب‌های قانونی، زمینه‌ساز بازگشت به فتنه

نادری در ادامه بیان کرد: در وهله اول، این بیانیه بیشتر از آنکه آشتی ملی باشد، دعوت به بی‌ثباتی است. این بیانیه، آشتی ملی را تنها چاره نجات کشور می‌داند و آن را با اصلاحات ساختاری و عفو عمومی مرتبط می‌کند. این پیشنهاد نه تنها غیرواقع‌بینانه است، بلکه خطراتی جدی به همراه دارد. بدون شک، آشتی ملی در غیاب چارچوب‌های قانونی و اصول انقلابی، می‌تواند به آزادی افرادی بیانجامد که در گذشته به بی‌ثباتی دامن زده‌اند، نظیر فتنه ۸۸.

وی افزود: تحقیقات سیاسی نشان می‌دهند که عفو عمومی در جوامع دارای تقسیمات شدید، در غیاب مکانیسم‌های کنترل، به چرخه‌های جدیدی از خشونت یا نفوذ خارجی منجر می‌شود. مثلاً در آفریقای جنوبی بعد از آپارتاید، عفو بدون اصلاحات عمیق، باعث پایدار شدن نابرابری‌های اقتصادی شد.

آشتی واقعی با وحدت حول رهبری حاصل می‌شود

این نماینده مجلس تصریح کرد: این پیشنهاد به معنای ایجاد آشتی سیاسی نیست، بلکه خود یک نمایش است که می‌تواند به تضعیف نهادهای انقلابی نظیر سپاه و بسیج، که ستون‌های امنیت داخلی کشور هستند، منجر شود. در عوض، آشتی واقعی از طریق وحدت حول رهبری و استمرار مقاومت به بار می‌آید، نه با عفو کسانی که به نظام اتهام می‌زنند یا تحت تعقیب قضائی قرار دارند.

نادری با اشاره به این نکته که مذاکره جامع و مستقیم با آمریکا چیزی جز تکرار شکست‌های تاریخی نمی‌باشد، اظهار کرد: این بیانیه خواستار مذاکره مستقیم با آمریکا به‌منظور رفع تحریم‌ها است، در حالی که تهدید مکانیسم ماشه را نیز برجسته می‌کند. این رویکرد بسیار ساده‌لوحانه است و تاریخ نشان داده که، آمریکا به‌عنوان یک قدرت هژمون، مذاکره را نه برای حل مسائل، بلکه برای خرید زمان و تحمیل فشار بیشتر به کارگیری می‌کند.

بدون قدرت بازدارنده، مذاکره ابزار فشار می‌شود

نادری افزود: اگر بخواهم از یک منظر علمی و منطقی به شما توضیح دهم، بر اساس مدل‌های نظری در روابط بین‌الملل، مانند نظریه بازدارندگی توسط توماس شلینگ، مذاکره مستقیم بدون قدرت بازدارنده (همچون برنامه هسته‌ای) ایران را در وضعیتی ضعیف قرار می‌دهد و به‌جای رفع تحریم‌ها، به امتیازگیری بیشتر از جانب غرب انجامیده و این پیشنهاد نه‌تنها راهکار عملی نیست، بلکه تکرار تجربه‌های ناموفق گذشته است که بخشی از منافع ملی را قربانی سازش می‌کند. همچنین به دوستان عزیز باید یادآور شد که مذاکره بدون سلاح هسته‌ای، به‌مانند دعوت از گرگ برای صرف غذاست؛ به‌گونه‌ای که جان مرشایمر، نظریه‌پرداز شناخته‌شده در حوزه روابط بین‌الملل، به‌صراحت بیان می‌کند که فقط با وجود سلاح هسته‌ای ایران، آمریکا و اسرائیل محتاط می‌شوند، نه از طریق التماس‌های دیپلماتیک.

نادری با بیان اینکه مسئله سوم مطرح‌شده در این بیانیه، تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی و پذیرش نظارت آژانس، خیانت به حقوق هسته‌ای ملت ایران محسوب می‌شود، ابراز کرد: یکی از جنجالی‌ترین جنبه‌های این بیانیه، پیشنهاد تعلیق غنی‌سازی و نظارت جامع آژانس در ازای لغو تحریم‌هاست. این درخواست به‌طور مستقیم به نفع منافع ملی نیست.

تجربه لیبی و عبرت‌های تاریخی

وی یادآور شد: تاریخ نشان می‌دهد کشورهایی مانند لیبی پس از تعلیق برنامه هسته‌ای قذافی در سال ۲۰۰۳، به نظامی‌گری غرب بیشتر آسیب‌پذیر شدند. همین امر و تعلیق آن بدون وجود تضمین، به فعال‌سازی مکانیسم ماشه کمک بیشتری می‌کند. این پیشنهاد نه به‌شیوه‌ای داوطلبانه، بلکه به‌عنوان تسلیم دیده می‌شود که می‌تواند به محاصره ایران منتهی شود و حفظ غنی‌سازی، کلید استقلال ملت ایران است. در این رابطه نیز مرشایمر، نظریه‌پرداز غربی، تاکید دارد که سلاح هسته‌ای بهترین عامل بازدارنده برای ایران محسوب می‌شود و کشور باید آن را برای ثبات منطقه‌ای دنبال کند، نه اینکه قدرت خود را به‌طور داوطلبانه واگذار کند و منتظر لطف غرب بماند.

نادری تصریح کرد: نکته چهارم این است که ضرورت آشتی ملی در شرایط حساس جنگ ۱۲ روزه تحمیلی، اغراق در هزینه‌ها بوده است. این بیانیه جنگ اخیر را یک نقطه عطف می‌داند و هشدار می‌دهد که بدون آشتی و تعامل، هزینه‌های سنگینی به کشور تحمیل خواهد شد که برآوردهای غیرمنصفانه‌ای به نظر می‌رسد.

استمرار مقاومت؛ مسیر تقویت اعتماد ملی

نادری تأکید کرد: از نظر منطقی، جنگ ۱۲ روزه نمایانگر قدرت دفاعی ایران بوده و نه ضعف، و از سویی دیگر ادامه مسیر مقاومت، اعتماد ملی را تقویت می‌کند. نظرسنجی‌های داخلی از جمله مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران نشان می‌دهد که حمایت از برنامه هسته‌ای و مقاومت به بیش از ۷۰ درصد رسیده است.

وی اذعان نمود: این بیانیه هزینه‌ها را بیش از اندازه برجسته می‌کند تا تسلیم را توجیه نماید، در حالی که تجربیات تاریخی، همچون جنگ تحمیلی، نشان داده‌اند که هزینه‌های کوتاه‌مدت برای استقلالی پایدار و بلندمدت ضروری هستند.

گزینه‌سازی خیالی

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: پنجم اینکه ارائه سه گزینه پیش روی کشور به‌صورت خیالی و غیرواقعی است. این بیانیه سه گزینه را تعیین می‌کند: ادامه وضع موجود (آتش‌بس شکننده)، مذاکره تاکتیکی (خرید زمان) و آشتی ملی با اصلاحات. منطقی این است که آشتی بدون تکیه به ساختارهای انقلابی، به تکرار الگوهای گذشته مشابه دولت روحانی منجر خواهد شد که مذاکرات تاکتیکی‌اش فقط به تشدید تحریم‌ها انجامید. گزینه اول، یعنی ادامه وضعیت موجود با تمرکز بر اقتصاد مقاومتی، پایدارتر به‌نظر می‌رسد. گزارش‌ها نشان می‌دهند که رشد اقتصادی ایران در دوره مقاومت علی‌رغم تحریم‌ها به مثبت ۲.۵ درصد رسیده و در دولت شهید رئیسی نیز بیشتر از این مقدار بوده است. این گزینه‌ها به‌صورت سیاه و سفید در نظر گرفته می‌شوند؛ مسیر حقیقی، تقویت مقاومت و وحدت ملی بدون پیشرفت خارجی است.

اصلاحات ساختاری یا تخریب نهادهای انقلابی؟

نادری اظهار داشت: ششم اینکه نقشه راه اصلاحات، به تضعیف ساختاری ارکان نظام منجر می‌شود؛ فهرست اقداماتی مثل عفو عمومی، خروج نیروهای نظامی از اقتصاد، کاهش دیدگاه امنیتی و انحلال نهادهای موازی یک حمله مستقیم به ساختارهای انقلابی محسوب می‌شود. منطقی این است که خارج کردن نیروهای نظامی از اقتصاد که سهم آن ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی است، می‌تواند منجر به بروز خلأ قدرت و انتقال فرصت‌های اقتصادی به بخش زیرزمینی شود.

او ادامه داد: این نقشه اصلاحاتی نیست، بلکه تخریبی است که به بهانه توسعه ملی، ایدئولوژی لیبرالی را می‌پذیرد. همگرایی واقعی منطقه‌ای، از طریق مقاومت شکل می‌گیرد نه از طریق عقب‌نشینی. این اصلاحات ساختاری، به منزله تخریب قلعه برای ایجاد باغ است.

مقاومت، تنها راه نجات واقعی کشور

نادری در پایان بیان کرد: در نهایت، این بیانیه به‌عنوان مخالف منافع ملی عمل می‌کند و به‌جای نجات کشور، آن را آسیب‌پذیرتر می‌سازد. راه واقعی تقویت مقاومت، تکیه بر اقتصاد داخلی و وحدت حول رهبری است و البته، حرکت به سمت سلاح هسته‌ای نه تنها منطقی، بلکه یک ضرورت است، چنانچه مرشایمر آن را برای ایجاد ثبات و بازدارندگی توصیه می‌کند. شاید زمان آن فرارسیده که اصلاح‌طلبان از نظریه‌های واقعی درس بگیرند، قبل از اینکه دیر شود.

29219

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا