رها شدن تحصیلی کودکان در ایران/ بحران نادیدهگرفته شده حقوق کودک

“`html
مسئله ترک تحصیل کودکان در ایران به یک معضل جدی اجتماعی و انسانی تبدیل شده است که در سالهای اخیر بیشتر به چشم میآید.
در بطن هر جامعهای، کودکان هویت و زندگی آن را نمایندگی میکنند؛ کودکانی که نه تنها آیندهساز، بلکه تصویرگر واقعیتهای کنونی آن سرزمین نیز هستند. مدرسه، که محلی برای رشد اندیشه و آموزش است، فضایی است که کودک در آن به شناخت هویت و آرزوهایش پرداخته و در پی کسب دانش و آگاهی به جهان نگاهی تازه میاندازد. اما چه کمبودی بر زندگی کودکانی که از این فضا محروماند، سایه میافکند؟ چه بر سر کودکانی میآید که صبحهایشان با صدای زنگ مدرسه آغاز نمیشود، بلکه با صداهای آ chaotic خیابان یا ضربات چکش پر میشود؟ ترک تحصیل، داستانی غمانگیز از زندگیهای ناتمام است که در پسزمینهٔ فقر، تبعیض، بیتوجهی و ناکامی سیاستهای حمایتی، هر روز بیشتر و بیشتر مجال بروز پیدا میکند. ترک تحصیل در ایران یک چالش صرفاً آموزشی نیست، بلکه مانند لایهها و عمیقات یک درد مزمن، تحت تأثیر جنبههای اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی است.
کودکی که از تحصیل دور مانده است، نه تنها از دانش و سواد بیبهره میماند، بلکه به عدالت، عزت نفس، امنیت روانی و فارغ از فرصتهای برابر زندگی نیز دسترسی ندارد. آمارهای رسمی در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۱ نشاندهنده این حقیقت است که بیش از ۹۳۰ هزار کودک از نظام آموزشی کشور خارج شدهاند. این رقم تنها نشاندهنده بخش کوچکی از یک فاجعه خاموش است. ترک تحصیل، هم علت و هم معلول است: هم نتیجه شرایط ساختاری مانند فقر، بیعدالتی جنسیتی، نابرابریهای منطقهای، کمبود مدارس و کار کودکانه محسوب میشود و هم خود باعث به وجود آمدن نسلهای گمشده، آسیبدیده و ناتوان در دفاع از حقوق خود میشود که در معرض بزهکاری و استثمار قرار دارند. وضعیت زمانی بغرنجتر میشود که متوجه شویم بخش عمدهای از این کودکان در مناطق حاشیهای، روستاها و استانهای محروم از جمله سیستان و بلوچستان، خوزستان، کرمان، هرمزگان و ایلام زندگی میکنند؛ جایی که مدرسه بیشتر از آن یک واقعیت، یک آرزو به حساب میآید.
ترک تحصیل فراتر از فرار از مدرسه است؛ بلکه بدین معنا است که کودک از فرصتهای رشد اجتماعی و روانی نیز محروم شده است. کودکانی که از تحصیل عقب ماندهاند، معمولاً با احساس بیارزشی، افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس مواجهاند. این احساسات منجر به بروز رفتارهای پرخطر، گرایش به جرم و حتی خودکشی میشود. پژوهشها نشان میدهد که تحصیل نقش مهمی در شکلگیری هویت فردی و اجتماعی کودکان ایفا میکند. مدرسه فضایی است که در آن کودکان مهارتهای اجتماعی، چالشسازی و مدیریت هیجانات را یاد میگیرند. با حذف این فضا، کودکان از این مهارتها بیبهره مانده و در مواجهه با چالشهای زندگی آسیبپذیری بیشتری خواهند داشت.
فقر، اصلیترین عامل ترک تحصیل کودکان در ایران به شمار میرود. مطابق با گزارشهای رسمی، ۷۰ درصد از کودکان ترک تحصیلکننده از خانوادههای با درآمد پایین هستند. خانوادههایی که به سختی میتوانند هزینههای تحصیل، پوشاک، خوراک و رفتوآمد فرزندان خود را تأمین کنند، ناگزیر نیاز به خارج کردن آنها از تحصیل پیدا میکنند. در برخی مناطق، مانند سیستان و بلوچستان، نرخ ترک تحصیل بیش از ۱۵ درصد میرسد. در این مناطق، عوامل فرهنگی مانند ازدواج زودهنگام دختران و نبود مدارس در مقطع متوسطه به این مساله دامن میزند. طبق کنوانسیون حقوق کودک، که ایران نیز به آن پیوسته است، هر کودک حق دارد از آموزش رایگان و اجباری برخوردار باشد. اما در عمل، بسیاری از کودکان در ایران به این حق دسترسی ندارند. عدم دسترسی به آموزش، نقض حاد حقوق اساسی کودکان محسوب میشود و دولت موظف است شرایط لازم را برای دستیابی همه کودکان به آموزش فراهم آورد. افزون بر این، کار کودک، ازدواج زودهنگام و تبعیضهای جنسیتی، از موارد دیگر نقض حقوق کودکان در ایران است. دخترانی که به دلیل ازدواج زودهنگام از تحصیل محروم میشوند، نهتنها از حق آموزش، بلکه از تأمین حقوقی چون بهداشت، رشد و توسعه فردی نیز محروم ماندهاند.
پدیده ترک تحصیل کودکان در ایران یک بحران جدی است که نیازمند توجه و اقدام فوری است. برای رویارویی با این بحران، باید اقدامات زیر انجام شود:
1. مبارزه با فقر: افزایش حمایتهای مالی از خانوادههای کمدرآمد، تأمین تغذیه رایگان در مدارس و اختصاص کمکهزینههای تحصیلی.
2. گسترش زیرساختهای آموزشی: ساخت مدارس در مناطق محروم، به ویژه در مقاطع متوسطه، و تأمین امکانات آموزشی کافی.
3. مبارزه با ازدواج زودهنگام: اجرای قوانین منع ازدواج کودکان و افزایش آگاهی عمومی درباره عواقب نامطلوب آن.
4. حمایت روانشناختی از کودکان: ارائه خدمات مشاورهای و روانشناختی در مدارس برای شناسایی و حمایت از کودکانی که در معرض ترک تحصیل قرار دارند.
5. اجرای قانونهای مربوط به حقوق کودک: نظارت بر اجرای قوانین مرتبط با حقوق کودک و مقابله با موارد نقض این حقوق.
در کشوری که درختانش از کمآبی رنج میبرند، کودکانش نیز در برابر بیعدالتی پژمرده میشوند. ترک تحصیل، نه تنها ترک کلاس درس، بلکه ترک آرزوها، امیدها، کرامت و حقوق انسانی بنیادین است. وقتی کودکی به جای مداد، بیل به دست میگیرد و یا به جای کولهپشتی مدرسه، سینی دستفروشی حمل میکند، یعنی باید به خطر افتادن جامعهای را در نظر گرفت که به تدریج در حال فروپاشی است؛ نه به صداهای مهیب انفجار، بلکه در خاموشیای غمانگیز، در فقدان آمارهایی که ثبت نمیشوند و سرنوشتهایی که نادیده گرفته میشوند. این بحران چندوجهی، راهحلهای ساده ای ندارد. برای رویارویی با آن، باید همزمان در چندین حوزه دست به کار شد: فقر را از میان برداشت، تبعیض را خاتمه داد، سیاستهای حمایتی را بازنگری کرد و نظام آموزشی را از یک ساختار صرفاً اداری به نهادی جامع برای توانمندسازی تمامی کودکان تبدیل کرد. دولت، بهعنوان نهاد بالاترین مسئول در ضمانت حقوق کودک، موظف است با رویکردی عدالتمحور، فرصتهای آموزشی رایگان، با کیفیت و مداوم را برای هر کودک ایرانی – بیتوجه به جنسیت، محل اقامت، قومیت یا وضعیت اقتصادی خانواده – فراهم آورد.
از نظر روانشناختی، نظام آموزشی باید با خدمات مشاورهای تقویت شود تا کودکان در معرض ترک تحصیل شناسایی و حمایت شوند. از منظر اجتماعی، باید با محرومیتهای منطقهای، ساختارهای معیوب جنسیتی و آداب و رسوم مانع تحصیل دختران، با رویکرد فرهنگی و مشارکتی مبارزه شود. و از جنبه حقوقی، باید قوانینی جامعتر و اجباریتر برای مبارزه با ازدواجهای جوانان، کار کودک و غفلت در حق تحصیل تدوین و اجرایی گردد. با این حال، فراتر از قوانین و سیاستها، باید در دلهای خود جایی برای این کودکان باز کنیم. باید دوباره باور کنیم که هر کودک، با بهرهمندی از فرصتهای مؤثر، قادر است تا دنیا را تغییر دهد. اگر میخواهیم ایران فردا یک کشور آگاه، آزاد و انسانی باشد، باید امروز صدای زنگ المدرسة را به خانههای هر کودک بازگردانیم؛ نه با شعار، بلکه با مسئولیت، عشق و اقدام. در نهایت، بایستی درک کنیم که هر کودک، سرمایهای برای آینده کشور محسوب میشود. با ایجاد شرایط مناسب برای تحصیل و رشد این کودکان، میتوان آیندهای درخشانتر برای ایران ساخت.
“`